معمولاً بعد از انتخابات ریاست جمهوری ، با تغییر وزرا و استانداران، تغییر و تحول به بدنه کارشناسی دولت و استانها و حتی شهرستانها رسوخ می کند. در اینکه رئیس جمهور محترم با طرح شعارها و برنامه های جدید ، اعتماد مردمی را جلب نموده و باید پاسخگوی نیازهای مردمی و اجرای برنامه ها و شعارها باشد پذیرفته شده است. وزیر باید معاونین و مدیران کل خود را انتخاب کند و استاندار نیز در انتخاب معاونین و مدیران کل و فرمانداران صاحب اختیار است، چرا که اجرای برنامه ها محتاج به مدیران قوی، سازگار و هماهنگ دارد که باید توسط مدیر ارشد برگزیده شوند.
در استان مازندران نیز به اعتبار موارد فوق تغییرات (حتی گسترده) مورد انتظار بوده و حتی وجاهت قانونی را نیز دارا می باشد. حتی استاندار محترم بخاطر عدم تعویض برخی از مدیران در اوایل شروع خدمت خود مورد انتقاد قرار گرفته بود. بنابراین برای کسانی که تا حدودی به مسائل سیاسی و اداری آشنا هستند، تغییر مدیران در سطوح مختلف دستگاههای اجرایی امري قابل قبول است و حتی بعضی از مدیران با قبول شرایط تغییر یافته مدیریتی با استعفای خود ، دست مدیر ارشد استان را برای تغییر باز گذاشتند و شاید بعضی از مدیران نیز با قبول شرایط تغییر یافته سیاسی و اجتماعی ، ادامه خدمت همراه سازگاری با شرایط را برگزیدند.
موارد فوق برای اولین بار نیست که اتفاق می افتد و یقیناً برای آخرین بار هم نخواهد بود. قبلاً نیز شاهد تغییرات گسترده در سطح مدیریت استان بودیم و پیامد تغییرات را نیز در ذهن داریم. اما نکته مهم این است که باید از تاریخ و گذشته عبرت بگیریم و با استفاده از تجربیات قبلی زمینه های مناسب برای توسعه و پیشرفت را فراهم نماییم و از خسارت و پیامدهای منفی تغییرات بکاهیم. نقاط قوت و مثبت تغییرات سالهای گذشته را دستمایه قرار دهیم و از نقاط ضعف و اثرات منفی دور باشیم. این کار در سطح عموم مورد احترام و برای متخصصین ، کارشناسان و اهل فن دارای اعتبار خواهد بود، اگر دقت لازم در تغییرات مدیریتی مدنظر قرار گیرد. اجرای برنامه ها و عمل به شعارها همراه با توفیق و اثرات مثبت است، مخصوصاً اینکه مدیر ارشد استان یک شخص با سابقه مثبت و بومی است که انتظار از او بیشتر است.
تغییرات معمولاً ناشی از تفاوت در عملکرد (تفاوت وضع مطلوب و وضع موجود) و یا بهره برداری از وضعیت و شرایط موجود و یا وجود مشکل یا مسئله ای خاص و حتی دمیدن فکر و اندیشه جدید و نو در سازمان است که موضوع فوق یک بحث علمی ، کارشناسی و آکادمیک و برای اهل علم پذیرفته شده است. شکست در دستیابی به نتایج مناسب منجر به تغییرات بنیادین (Radical change ) می شود. استراتژی تغییرات برنامه ریزی شده دارای جایگاه علمی و کارشناسی در دنیای امروز می باشد. تغییری موثر و مفید است که برنامه ریزی شده، هدفمند و سنجیده بهمراه مطالعه قبلی و موجب بهبود و توسعه در هر سازمان شود. برای هر تغییری یقیناً باید استراتژی کلی و مدون وجود داشته باشد. منظور و مقصود از استراتژی برای عوامل ذیربط، مشخص و معین می باشد و بايد توسط مدیر اجرایی تغییرات، اطلاع رسانی مناسب انجام گیرد. تغییر در مدیران و انتصابهای جدید و تغییر ساختاری و تکنولوژیکی سازمانی باید متناسب با هم انجام گیرد. در وظایف اساسی و شرح خدمات و نظام نامه ها و آئین نامه ها باید تغییرات هماهنگ با تغییر مدیران انجام شود. باید اموری که منجر به تحصیل هدف سازمانی می شوند ، روان ، شفاف و ساده شوند تا مدیران بتوانند مناسبتر خدمترسانی کنند. تشخیص تغییر و زمان و شیوه آن باید همراه با مطالعه، تجزیه و تحلیل و ارزیابی مناسب باشد. کاری که بسیار سخت و مشکل است و کمتر به آن توجه می شود و گاهي پیامدهای منفی و اثرات جبران ناپذیری نیز بدنبال دارد.
توجه به توانایی های فردی ، شخصیت و سوابق اجرایی و مهارتهای مدیری که می خواهد منصوب شود و تطبیق آن با نیازهای مدیریتی و جایگاه اداری از مهمترین و اصلی ترین موضوع برای هر انتصاب محسوب می شود. عدم تمرکز امور سازمانی و تصمیم گیری مشارکتی و توجه به تخصص گرایی از دیگر نکات قابل ذکر مديريتي می باشد.
تفویض اختیار و آموزش مناسب همراه با ارزیابی مستمر و مشارکت در تصمیم گیریها از اموریست که مدیر ارشد استان باید برای مدیران انتصابی مدنظر داشته و همراه با برنامه مناسب آنها را به اجرا بگذارد.
براي تغييرات مناسبتر، سئوالات زير مي تواند راهنماي مفيد و موثري باشد:
1-آیا برای تغییرات مدیران در استان استراتژی مدون وجود دارد؟
2-آیا ضرورت منطقی و کارشناسی برای تغییر مدیران وجود دارد؟
3-آیا شخصیت، سوابق و مهارت مدیر جایگزین بر مدیر قبلی برتری دارد؟
4-آیا مدیر بر اساس ارزیابی عملکرد تعويض می شود؟
5-آیا عملکرد و وظایف مدیر یعنی میزان کمی و کیفی فعالیتهای انجام شده توسط مجاری ذیربط ارزیابی شده است؟
6-آیا مشتریان (مردم) و نظرات آنها مورد بررسی و توجه قرار گرفته است؟
7-آیا تغییر مدیران همراه با مطالعه و تجزیه و تحلیل بوده است؟
8-آیا تغییر مدیر با برنامه ریزی قبلی بوده است؟
9-مدیر تعویض شده چه جایگاهی در مدیریت استان دارد؟
10-آیا فردی که جایگزین می شود صلاحیت فنی و تخصصی دارد؟
11-آیا با تغییرات، مشکلات مرتفع می شود؟
12-آياتغییر مدیر بر اساس عوامل احساسی، هیجانی و فشار جانبی است؟
13-آیا تغییر هدفمند، سنجیده و با مطالعه قبلی بوده است؟
14-آیا روش ، زمان و چگونگی تغییر منطقی بوده است؟
15-آیا تغییر مدیر باعث رسیدن به وضع مطلوب می شود؟
16-آیا تغییر مدیر باعث پاسخگویی به نیازها می شود؟
17-آيا منفعت و ضرورت تغییر برای افراد ذیربط بیان شده است؟
18-آيا مدیر جدید با دیگر مدیران موجود هماهنگی و سازگاری دارد؟
19-آیا مدیر جدید دارای برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت برای توسعه است؟
20-آیا مدیر جدید توان ادامه مسیر قبلی و ارائه برنامه های جدید را دارد؟
21-آیا تغییر مدیر منجر به اصلاح اوضاع و بهبود عملکرد و برچیده شدن مشکلات خواهد شد؟
22-آیا تغییر تحت تاثیر فشارهای محیطی سیاسی و اجتماعی بوده است؟
23-آیا روش تغییر بهمراه اجبار، فشار و مقاومت بوده است؟
24-آیا تغییر مدیر منجر به افزایش عملکرد و راندمان و بهره وری در سازمان می شود؟
25-آیا از مدیر انتصابی حمایت و پشتیبانی بعمل می آید؟
26-آیا روش تغییر با استفاده از قدرت قانونی و موقعیت بالای سازمانی بوده است؟
27-آیا ارزیابی مستمر از مدیران جدید انجام می گیرد؟
28-آیا آموزشهای لازم به مدیر جدید برای اجرای برنامه ها داده شده است؟
29-آیا مدیر جدید دارای نگرش سودمند (رساندن بیشترین خیر به مردم) خواهد بود؟
30-آیا تمام مدیران قبلي بد بوده اند و همه مدیران جدید خوبند؟؟
مديران قبلي بركنار شده بعنوان سرمايه هاي مناسب براي اداره امور كشور محسوب مي شوند و دولت در طي سالهاي متمادي با صرف هزينه هاي بسيار و آموزش ، توانسته آنها را بعنوان سرمايه اي مفيد براي اداره امور آماده نمايد. اين سرمايه ها (نيروي انساني) كه از پول بيت المال داراي سابقه و تجربه شده اند اكنون در كجا و به چه كاري مشغولند؟ آيا بي توجهي به جايگاه و مكان آنها ، هدر دادن سرمايه و هزينه محسوب نمي شود؟
تصمیم گیری و اقدام برای تغییر و پذیرش عواقب آن مهمترین و سخت ترین کار مدیر ارشد استان محسوب می شود. در بعضی از مواقع تغییر مدیر خسارت سنگین و جبران ناپذیری را بدنبال دارد، زیرا ممکن است تغییری صورت گیرد و دارای توجیه مثبت اولیه باشد اما عواقب ناخوشایندی بدنبال داشته باشد. آمدن و رفت مدیران تکراری است ولی آیا تغییرات مدیران چیزی را تغییر می دهد یا خیر؟
هر تغییر با عوارض جانبی ناخواسته همراه است که غیر قابل کنترل خواهد بود. مناسب ترین تغییر معمولاً دارای کمترین عوارض جانبی منفی است. ناهمگونی و ناهمخوانی ضرورت های تغییر با اهداف و روشهای مدیریتی تغییر از مهمترین معضلات تغییر در ایران است.
برای سئوالات فوق پاسخهای مختلف و گوناگونی وجود دارد. برای هیچیک از سئوالات جوابی نمی خواهیم ، تنها لازم می دانیم از مدیریت ارشد استان و مسئول اصلی انتصاب مدیران جدید و کسی که بیشترین نقش را در تعویض مدیران دارد یک سئوال داشته باشیم.
آیا تغییرات انجام شده باعث بهبود و توسعه استان خواهد شد یا خیر؟
برای این سئوال نیز جوابی نمی خواهیم زیرا اگر هر پاسخی داده شود از روی حدس و گمان است. فقط تاریخ و گذشت زمان به آن پاسخ دقیق می دهد. بنابراین چشم انتظار می مانیم و انشاءالله که پاسخ مثبت است.
علی اصغر یوسف نژاد – ayosufnejad@yahoo.com
علی عالی کردکلایی – offroad1362@yahoo.com