.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
31 سئوال بی جواب از تغییرات مدیران استان
31 سئوال بی جواب از تغییرات مدیران استان

معمولاً بعد از انتخابات ریاست جمهوری ، با تغییر وزرا و استانداران، تغییر و تحول به بدنه کارشناسی دولت و استانها و حتی شهرستانها رسوخ می کند. در اینکه رئیس جمهور محترم با طرح شعارها و برنامه های جدید ، اعتماد مردمی را جلب نموده و باید پاسخگوی نیازهای مردمی و اجرای برنامه ها و شعارها باشد پذیرفته شده است. وزیر باید معاونین و مدیران کل خود را انتخاب کند و استاندار نیز در انتخاب معاونین و مدیران کل و فرمانداران صاحب اختیار است، چرا که اجرای برنامه ها محتاج به مدیران قوی، سازگار و هماهنگ دارد که باید توسط مدیر ارشد برگزیده شوند.
در استان مازندران نیز به اعتبار موارد فوق تغییرات (حتی گسترده) مورد انتظار بوده و حتی وجاهت قانونی را نیز دارا می باشد. حتی استاندار محترم بخاطر عدم تعویض برخی از مدیران در اوایل شروع خدمت خود مورد انتقاد قرار گرفته بود. بنابراین برای کسانی که تا حدودی به مسائل سیاسی و اداری آشنا هستند، تغییر مدیران در سطوح مختلف دستگاههای اجرایی امري قابل قبول است و حتی بعضی از مدیران با قبول شرایط تغییر یافته مدیریتی با استعفای خود ، دست مدیر ارشد استان را برای تغییر باز گذاشتند و شاید بعضی از مدیران نیز با قبول شرایط تغییر یافته سیاسی و اجتماعی ، ادامه خدمت همراه سازگاری با شرایط را برگزیدند.
موارد فوق برای اولین بار نیست که اتفاق می افتد و یقیناً برای آخرین بار هم نخواهد بود. قبلاً نیز شاهد تغییرات گسترده در سطح مدیریت استان بودیم و پیامد تغییرات را نیز در ذهن داریم. اما نکته مهم این است که باید از تاریخ و گذشته عبرت بگیریم و با استفاده از تجربیات قبلی زمینه های مناسب برای توسعه و پیشرفت را فراهم نماییم و از خسارت و پیامدهای منفی تغییرات بکاهیم. نقاط قوت و مثبت تغییرات سالهای گذشته را دستمایه قرار دهیم و از نقاط ضعف و اثرات منفی دور باشیم. این کار در سطح عموم مورد احترام و برای متخصصین ، کارشناسان و اهل فن دارای اعتبار خواهد بود، اگر دقت لازم در تغییرات مدیریتی مدنظر قرار گیرد. اجرای برنامه ها و عمل به شعارها همراه با توفیق و اثرات مثبت است، مخصوصاً اینکه مدیر ارشد استان یک شخص با سابقه مثبت و بومی است که انتظار از او بیشتر است.
تغییرات معمولاً ناشی از تفاوت در عملکرد (تفاوت وضع مطلوب و وضع موجود) و یا بهره برداری از وضعیت و شرایط موجود و یا وجود مشکل یا مسئله ای خاص و حتی دمیدن فکر و اندیشه جدید و نو در سازمان است که موضوع فوق یک بحث علمی ، کارشناسی و آکادمیک و برای اهل علم پذیرفته شده است. شکست در دستیابی به نتایج مناسب منجر به تغییرات بنیادین (Radical change ) می شود. استراتژی تغییرات برنامه ریزی شده دارای جایگاه علمی و کارشناسی در دنیای امروز می باشد. تغییری موثر و مفید است که برنامه ریزی شده، هدفمند و سنجیده بهمراه مطالعه قبلی و موجب بهبود و توسعه در هر سازمان شود. برای هر تغییری یقیناً باید استراتژی کلی و مدون وجود داشته باشد. منظور و مقصود از استراتژی برای عوامل ذیربط، مشخص و معین می باشد و بايد توسط مدیر اجرایی تغییرات، اطلاع رسانی مناسب انجام گیرد. تغییر در مدیران و انتصابهای جدید و تغییر ساختاری و تکنولوژیکی سازمانی باید متناسب با هم انجام گیرد. در وظایف اساسی و شرح خدمات و نظام نامه ها و آئین نامه ها باید تغییرات هماهنگ با تغییر مدیران انجام شود. باید اموری که منجر به تحصیل هدف سازمانی می شوند ، روان ، شفاف و ساده شوند تا مدیران بتوانند مناسبتر خدمترسانی کنند. تشخیص تغییر و زمان و شیوه آن باید همراه با مطالعه، تجزیه و تحلیل و ارزیابی مناسب باشد. کاری که بسیار سخت و مشکل است و کمتر به آن توجه می شود و گاهي پیامدهای منفی و اثرات جبران ناپذیری نیز بدنبال دارد.
توجه به توانایی های فردی ، شخصیت و سوابق اجرایی و مهارتهای مدیری که می خواهد منصوب شود و تطبیق آن با نیازهای مدیریتی و جایگاه اداری از مهمترین و اصلی ترین موضوع برای هر انتصاب محسوب می شود. عدم تمرکز امور سازمانی و تصمیم گیری مشارکتی و توجه به تخصص گرایی از دیگر نکات قابل ذکر مديريتي می باشد.
تفویض اختیار و آموزش مناسب همراه با ارزیابی مستمر و مشارکت در تصمیم گیریها از اموریست که مدیر ارشد استان باید برای مدیران انتصابی مدنظر داشته و همراه با برنامه مناسب آنها را به اجرا بگذارد.
براي تغييرات مناسبتر، سئوالات زير مي تواند راهنماي مفيد و موثري باشد:
1-آیا برای تغییرات مدیران در استان استراتژی مدون وجود دارد؟
2-آیا ضرورت منطقی و کارشناسی برای تغییر مدیران وجود دارد؟
3-آیا شخصیت، سوابق و مهارت مدیر جایگزین بر مدیر قبلی برتری دارد؟
4-آیا مدیر بر اساس ارزیابی عملکرد تعويض می شود؟
5-آیا عملکرد و وظایف مدیر یعنی میزان کمی و کیفی فعالیتهای انجام شده توسط مجاری ذیربط ارزیابی شده است؟
6-آیا مشتریان (مردم) و نظرات آنها مورد بررسی و توجه قرار گرفته است؟
7-آیا تغییر مدیران همراه با مطالعه و تجزیه و تحلیل بوده است؟
8-آیا تغییر مدیر با برنامه ریزی قبلی بوده است؟
9-مدیر تعویض شده چه جایگاهی در مدیریت استان دارد؟
10-آیا فردی که جایگزین می شود صلاحیت فنی و تخصصی دارد؟
11-آیا با تغییرات، مشکلات مرتفع می شود؟
12-آياتغییر مدیر بر اساس عوامل احساسی، هیجانی و فشار جانبی است؟
13-آیا تغییر هدفمند، سنجیده و با مطالعه قبلی بوده است؟
14-آیا روش ، زمان و چگونگی تغییر منطقی بوده است؟
15-آیا تغییر مدیر باعث رسیدن به وضع مطلوب می شود؟
16-آیا تغییر مدیر باعث پاسخگویی به نیازها می شود؟
17-آيا منفعت و ضرورت تغییر برای افراد ذیربط بیان شده است؟
18-آيا مدیر جدید با دیگر مدیران موجود هماهنگی و سازگاری دارد؟
19-آیا مدیر جدید دارای برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت برای توسعه است؟
20-آیا مدیر جدید توان ادامه مسیر قبلی و ارائه برنامه های جدید را دارد؟
21-آیا تغییر مدیر منجر به اصلاح اوضاع و بهبود عملکرد و برچیده شدن مشکلات خواهد شد؟
22-آیا تغییر تحت تاثیر فشارهای محیطی سیاسی و اجتماعی بوده است؟
23-آیا روش تغییر بهمراه اجبار، فشار و مقاومت بوده است؟
24-آیا تغییر مدیر منجر به افزایش عملکرد و راندمان و بهره وری در سازمان می شود؟
25-آیا از مدیر انتصابی حمایت و پشتیبانی بعمل می آید؟
26-آیا روش تغییر با استفاده از قدرت قانونی و موقعیت بالای سازمانی بوده است؟
27-آیا ارزیابی مستمر از مدیران جدید انجام می گیرد؟
28-آیا آموزشهای لازم به مدیر جدید برای اجرای برنامه ها داده شده است؟
29-آیا مدیر جدید دارای نگرش سودمند (رساندن بیشترین خیر به مردم) خواهد بود؟
30-آیا تمام مدیران قبلي بد بوده اند و همه مدیران جدید خوبند؟؟
مديران قبلي بركنار شده بعنوان سرمايه هاي مناسب براي اداره امور كشور محسوب مي شوند و دولت در طي سالهاي متمادي با صرف هزينه هاي بسيار و آموزش ، توانسته آنها را بعنوان سرمايه اي مفيد براي اداره امور آماده نمايد. اين سرمايه ها (نيروي انساني) كه از پول بيت المال داراي سابقه و تجربه شده اند اكنون در كجا و به چه كاري مشغولند؟ آيا بي توجهي به جايگاه و مكان آنها ، هدر دادن سرمايه و هزينه محسوب نمي شود؟
تصمیم گیری و اقدام برای تغییر و پذیرش عواقب آن مهمترین و سخت ترین کار مدیر ارشد استان محسوب می شود. در بعضی از مواقع تغییر مدیر خسارت سنگین و جبران ناپذیری را بدنبال دارد، زیرا ممکن است تغییری صورت گیرد و دارای توجیه مثبت اولیه باشد اما عواقب ناخوشایندی بدنبال داشته باشد. آمدن و رفت مدیران تکراری است ولی آیا تغییرات مدیران چیزی را تغییر می دهد یا خیر؟
هر تغییر با عوارض جانبی ناخواسته همراه است که غیر قابل کنترل خواهد بود. مناسب ترین تغییر معمولاً دارای کمترین عوارض جانبی منفی است. ناهمگونی و ناهمخوانی ضرورت های تغییر با اهداف و روشهای مدیریتی تغییر از مهمترین معضلات تغییر در ایران است.
برای سئوالات فوق پاسخهای مختلف و گوناگونی وجود دارد. برای هیچیک از سئوالات جوابی نمی خواهیم ، تنها لازم می دانیم از مدیریت ارشد استان و مسئول اصلی انتصاب مدیران جدید و کسی که بیشترین نقش را در تعویض مدیران دارد یک سئوال داشته باشیم.
آیا تغییرات انجام شده باعث بهبود و توسعه استان خواهد شد یا خیر؟
برای این سئوال نیز جوابی نمی خواهیم زیرا اگر هر پاسخی داده شود از روی حدس و گمان است. فقط تاریخ و گذشت زمان به آن پاسخ دقیق می دهد. بنابراین چشم انتظار می مانیم و انشاءالله که پاسخ مثبت است.
 
علی اصغر یوسف نژاد – ayosufnejad@yahoo.com
علی عالی کردکلایی – offroad1362@yahoo.com
 


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

غلامعلي رنجبر 7 شهريور 1385
بسمه تعالي با تشكر از مطالب ارزنده. بهتر است به پيشنهادات و توضيحات زير توجه شود. 1- اگر استاندار بخواهد براي تغيير مديران اينهمه موارد را در نظر بگبرد، هرگز فردي را كه شايسته ادارة امري باشد پيدا نخواهد نمود. اطلاعات استاندار براي به كارگيري يك مدير چندان زياد نيست. همة اطلاعات در مورد يك فرد هم از مسيرهاي خاصي جمع آوري مي شود كه با حب و بغض هاي زيادي همراه است. اطلاع از كنه واقعيت نياز به بررسي هايي دارد كه انجام آن چندان ساده نيست. متاسفانه فساد در مبادي تامين اطلاعات رسوخ كرده و بر اساس ميزان تحصيل موقعيت و قابل استفاده بودن فرد براي امتيازاتي كه در آينده بايد از او بگيرند (و نه كارآمدي) و تمايل به همكاري و باج دهي بيشتر فرد ملاك قضاوت مثبت و خوب مي شود. كار گروه گرايي در مملكت هم كه بلاي جان نيروهاي خوب، خلاق و مستقل شده و علف هرز هاي روئيده شده در زمينه گروه گرايي جاي گياه مفيد و بارده و حاصل زا را به ناحق مي گيرد. 2- در انتخاب استاندار هم همين وضعيت وجود دارد. آيا واقعاً همين بهترين گزنه بود كه بايد اتفاق مي افتاد؟ لينجانب اعتقاد راسخ دارم يكي از ساده ترين و بي تكلف ترين نيروها انتخاب شده است اما اينكه اين سادگي و بي تكلفي پاسخگوي مسئوليت استانداري است ترديد دارم. شما هم دچار چاخان و تملق شده ايد. كجا استاندار يكي از مسئولان با سابقه در كار مديريتي در اين سطح بوده اند؟ بنده كه به ايشان نزديكتر هستم اعلام مي كنم كه چنين نبوده است. اينطور نيست كه دولت آقاي احمدي نژاد در انتخاب استانداران دچار خطا و لغزش نشده باشد. هرگز به دنبال بهترين گزينه نبودند بلكه به دنبال انتخاب بهترين گزينه از داخل گروههاي مجاز به انتخاب در داخل خود بوده اند كه بار آنها را بر دوش كشند و خدمت به مردم فرع بر اين انتخاب بوده است. اگر موجب تضعيف دولت كه خيلي به آن ارادت دارم نمي شد اين مطلب را با مثال ها و جزئيات بيشتري باز مي كردم. ولي اعتقاد دارم در شرايط حاضر بايد تحمل خود را زيادتر كنيم تا خداي ناكرده بوي تضعيف از آن به مشام نرسد. 3- اينكه تغييرات را حق يك سري كه بر سر كار مي آيند بدانيم خود يك خطاي بزرگ است. تغييرات اتفاق مي افتد ولي ممكن است از حق ناشي نشده باشد. يك مدير در واقع اين اختيار را دارد كه تغيير را بدهد ولي نه اينكه حق داشته باشد به هر شكلي كه خواسته تغيير دهد. حق با اختيار دو مفهوم مجزا دارند و تقاطي اين دو بسيار فساد آور است. اكثر خطاها و فسادها ناشي از اين تقاطي مي باشد. مدير مكلف است كه خوب يا احسن انتخاب كند و اختيار اين كار را دارد ولي آنچه در عمل اتفاق مي افتد استفاده به ناحق از اختيار است. استفاده به حق از اختيار مدير را مجاب مي كند كه از بهترين گزينه ها استفاده نمايد ولي استفاده به ناحق از اختيار او را در چنبره گروه گرايي، همشهري گرايي (بابل گرايي، آمل گرايي، محمود اباد گرايي، نور گرايي، بندپي گرايي و ... ) گرفتار مي سازد. حذف و بلا استفاده ساختن نيروهاي كارآمد هم نه تنها حق نيست بلكه عين ظلم است و مرتكب آن جز ظالم لقب ديگري ندارد. ادعا تا عمل فاصله اش از زمين تا آسمان است. 4- توسعه، تحول و ... موضوعاتي قابل ادعا هستند. اتفاق افتادن آنها منوط به رعايت شرايطي است كه علم توسعه ملزومات آن را بر شمرده است. با خواندن يك جزوه يا مقالة روزنامه اي و خلاصه كردن آن نمي توان الگوهاي توسعه را تدوين نمود. كارشناسان جستجوگر پول و ثروت و اهل زد و بند و تعامل و تغافل هماهنگ با نيروهايي از سازمان مديريت و دستگاههاي اجرايي مرتبط با ايجاد فضاي چاخان و تملق اعتبارات و انرژي ها را به سمت انجام پروژه هايي هدايت مي كنند كه براي عناصر، شركت ها و طرفهاي قرار داد مورد نظر آنها آب و نان به همراه داشته و از قبل آن آنها نيز تا حدودي برخوردار گردند. اينها نمي تواند حتي با وجود مدير قوي توسعه آفرين باشد. عوامل موثر بر تغيير بسيار مهم هستند. در لحظه تغيير هيچ مديري به فكي ايجاد توسعه و رونق زندگي اقشار محروم و مستضعف و روستائيان و طبقات با درآمد پائين جامعه نيست بلكه افرادي قالب مي شودند كه به يكي از قطب هاي قدرت يا ثروت يا موقعيت وصل باشند. بهانه ها براي عدم استفاده از نيروهاي كارآمد و مستقل هم كه هميشه حاضر و آماده است. چالش هاي پيش رو گواه آن است كه با وجود در اختيار داشتن اعتبارات فراوان هيچ پروژه قابل توجه و ارزشمند در استان براي ايجاد تحول و توسعه پيش بيني نشده است و تا اينجاي قضيه همه اش در حرف و به قول آقاي خاتمي در گفتمان خلاصه شده است. نقلي از اقاي احمدي نژاد بود كه ايشان هر مديري را كه كاركرد ضعيف داشته باشد تغيير خواهد داد؟ آيا در عمل اين اتفاق مي افتد؟ تا كنون به كدام اقدام عملي در اين رابطه دست زده اند؟ ايا نخواهند گفت كه به ادعاي خودشان اين مديران همه شان كاركرد قوي داشته اند؟ آيا هيچ گالشي ادعا خواهد كرد كه ماستش ترش است؟ با كدام معيار خواهند گفت احدي كاركرد ضعيفي داشته است؟ محدودة زماني اين رسيدگي و نتيجه گيري تا كي است؟ معيار قضاوت قدرت يا ضعف يك مدير با كي است؟ 5- كاركرد استاندار در انتصاب مديران پائيني هم قابل نقد و بررسي است. آيا واقعاً استاندار با شناخت اقدام به انتخاب معاون سياسي و اداري و مالي نموده است؟ آيا پشتوانه قدرت موجب اين انتصاب نشده است؟ آيا قوي تر از اين دو بزرگوار موجود براي تصدي اين امور وجود نداشت؟ و ... دکتر غلامعلی رنجبر
كيوان اميني 12 شهريور 1385
آقاي يوسف نژاد و ديگر نويسنده محترم متن بهتر است به گذشته نيز رجوع كنند . در امور سياسي اين امري عادي است آنچه كه مهم است داشتن استراتژي و برنامه ريزي دراز مدت براي استان است كه متاسفانه نه در دولت قبلي ونه تاكنون در دولت فعلي اقدام عملي براي آن نداشتيم.
علی اصغر دهقان 13 شهريور 1385
باسمه تعالی شانه یکی از محوری ترین شعارهای دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری مقوله تحول گرائی بود و مردم نیز به تحول گرائی راءی داده اند.لذادولت نهم را باید دولت تحول گرا دانست .چرا که در راستای تحقق مطالبات مردم است .حال باید از نویسندگان محترم مطلب فوق سئوال کرد:
1- برنامه کاری یک دولت تحول گرا را چگونه باید تنظیم کرد؟
2-دولت تحول گراچه ویژگی هائی دارد؟
3-آیا دولت در همان حال که فاعل تحول است باید موضوع آن هم باشد و اصلا" آیا دولت بی آنکه خود متحول شود توان تحول در خارج از خود را خواهد داشت؟
و ... با تشکر - علی اصغر دهقان


ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.06 seconds.